Categories
Subscribe Now
Trending News
SUBSCRIBE NOW
Trending News
شعر اجتماعی

بُعد پنجم

زن، آن‌گاه که همچون رنگدانه‌های زندگی شد، دیگر دیده نمی‌شود، وقتی همرنگ اساس منزل شد، وقتی چون موجودی رنگ پذیر، با زمینه­ی زندگی یکدست شد! و وقتی تطابقش با رنگ‌های زمینه،  تمایزش را از او گرفت، آن زن لحظه لحظه مرده است! عجب آفتاب پرستی…

شعر اجتماعی

دست‌های آلوده

او مترسکی بود .. در شالیزار زور و درد . … خون می‌چکید.. .. از زیر پوشال‌هایش…. . و فکر کردیم.. …که خون جگر است و عاشقی. .. و او سال‌ها بود… . که به گرگ نمی‌ماند. او مترسکی بود .. در شالیزار زور و…

© 2023 Arezoo M. Fard, All Rights Reserved.